پیوندهای اجتماعی

peikekhavarorg

مقالات پیک خاور

در پی توطئه های مداوم شبکه های ایران ستیز  اخیرا شبکه اینتر نشنال بکمک چند چهره اصلاحطلب فاسد برنامه ای را پخش کرد که در ان تلاش شد ماجرای کوی دانشگاه و اشوبهای ۸۸ را به رهبری منتصب کند .
تحریریه پیک خاور وظیفه خود میداند با نور انداختن  در این تاریکخانه  از پشت پرده وقایع کوی دانشگاه پرده بردارد .
تحریریه پیک خاور ....
پشت پرده واقعی ماجرای کوی دانشگاه 
طراح.. عناصر اصلی حلقه نیاوران  به رهبری هاشمی رفسنجانی 
 عامل ...مهدی هاشمی رفسنجانی 
مشارکت کنندگان 
احمدینژاد از حجتیه بعنوان شاکی از روزنامه سلام 
خویینیها بعنوان مظلوم ماجرا و هوچیگر برای اغاز تطاهرات دانشجویی..
حجاریان و تاجزاده و زیبا کلام محرکان اصلی و گردانندگان دانشجویان دست راستی که با حضور مستقیم و فیزیکی خود در اعتراضات  تلاش کردند  دانشجویان را بسمت بیت رهبری  بکشانند .
و در اخر..دانشجویان دست راستی در نقش سیاهی لشگر ..
.اما انچه در پشت پرده ان نا ارامیها گذشت 
در تیرماه پرماجرای ۷۸، در حالی که مطبوعات زنجیره‌ای دست راستی کشور با پوشش سنگین جنجال‌های سیاسی روز از حمله به کوی دانشجویان و حمله به اتوبوس جهانگردی و ربوده شدن یک خارجی   اذهان عمومی را غبارآلود کرده بودند، یک هیات ۳۰ نفره وارد تهران شد. آن‌ها ۲۰ سال در انتظار این لحظه بودند.
شاید جالب باشد که بدانیم که در سال ۷۵، با کارگزاری یک چهره بهایی‌تبار به نام «بیژن مصور رحمانی» ، از مدیران نفتی بانفوذ در آمریکا که عضو مهره‌های همان شبکه جهانی است(از دوستان مدیران سیاسی-نفتی چون دیک چنی و زالمای خلیل‌زاد)،   «روپرت مرداک» (مردوخ)، از معروف‌ترین چهره‌های الیگارشی زرسالاران یهودی و کلیدی‌ترین چهره آن شبکه در حوزه رسانه(که به عنوان غول رسانه در دنیا شناخته می شود)، در سفری بی سر و صدا به ایران آمد و در هتل استقلال تهران مستقر شد. با افشاگری نشریه «صبح»، ماجرای سفر مرداک رسانه‌ای شد و او به سرعت توسط کسانی که او را به کشور آورده بودند، از ایران خارج شد
دوران اصلاحات، شعار «توسعه سیاسی» و بازگشت انگلیسی‌ها....
در اول و دوم ماه می ۱۹۹۶ برابر با ۱۲ و ۱۳ اردیبهشت ۷۵، یعنی در سال آخر ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، کنفرانسی در یکی از هتل‌های شهر دالاس تگزاس، یعنی قطب حوزه انرژی در ایالات متحده برای بررسی «ایران در گذار» پس از رفسنجانی و فرصت‌های جدید اقتصادی در ایران، برگزار شد.
گزارش نشریه واشینگتن ریپورت از کنفرانس دالاس درباره فرصت‌های حوزه نفت و گاز(ژوئیه ۱۹۹۶)
فهرست نسبتا بلندی از نمایندگان کمپانی‌ها و شرکت‌های اقتصادی معروف حوزه نفت و گاز و سرمایه‌گذاری و همچنان موسسات مشاوره‌ای این حوزه‌ها به عنوان مهمان حضور داشتند.
اما در بین اسامی نمایندگان شرکت‌های بزرگ و کوچک حوزه انرژی حاضردر  این کنفرانس، که تعداد زیادی از آن‌ها ایرانی‌تبارهای فعال در حوزه‌ انرژی عمدتا در دو کشور آمریکا و بریتانیا بودند، نام یک مجموعه اقتصادی، توجه ویژه‌ای جلب می کند:
 «کلینورت بنسون»
یکی از مدیران آن به نام  «سید مهدی ورزی»  از طرف این موسسه، که نزد پژوهشگران تاریخ عملیات‌های پنهان جاسوسی و اطلاعاتی، یک شرکت بدنام و بدسابقه است،  در آن کنفرانس شرکت کرده بود. "ورزی" دارای تابعیت بریتانیایی، که پیش از انقلاب از مدیران شرکت ملی نفت ایران بود و همزمان یکی از سخنرانان این همایش نیز بود.
متن گزارش واشینگتن ریپورت از سخنرانی مهدی ورزی در کنفرانس دالاس چنین است 
مهدی ورزی
به گزارش نشریه واشینگتن ریپورت، ورزی در سخنرانی خود، نکات بسیار قابل‌تاملی مطرح کرد. در جایی از این سخنرانی خود، این نماینده شرکت کلینورت بنسون گفت:
"اگر ایران می خواهد صنعت نفت آن رو به جلو حرکت کند، لاجرم باید در «نرخ  عایدی» که قصد دارد برای شرکت‌های خارجی در نظر بگیرد، تجدیدنظر کند(یعنی آن را بیشتر کند). این خوشایند نیست، ولی واقعیت است. "
اما از ان مهم‌تر، ان‌جا بود که این مهره قدیمی انگلیس در حوزه نفت و گاز ایران، تاکید کرد:
" عایدات نفتی ایران که مستقیما صرف یارانه‌های دولتی(به مردم) می شود، ایران را «تنبل» کرده و جلوی بازشناسی ظرفیت‌هایش را از این کشور گرفته است. باید بخش خصوصی ایران هم دخیل باشد. نفت هم فقط یک شاخه از تجارت است و چرا نباید سرمایه خصوصی در این تجارت راهبردی به جریان بیافتد. "
تابعیت بریتانیایی ورزی طبق داده‌های وبسایت ثبت شرکت‌ها در بریتانیا
در واقع، برای کسی که با سابقه سیاه شرکت‌های بزرگ نفتی وابسته به الیگارشی زرسالاران در مقطع ملی شدن صنعت نفت و عملیات چکمه آشنا بودند، این‌ کلمات، اعلام موضع زرسالاران جهانی درباره بخش استراتژیک نفت و گاز جمهوری اسلامی بود که با وقوع انقلاب اسلامی، پیوند این شبکه با آن، تا آن مقطع، قطع شده بود.
نکته بسیار مهمی درباره سوابق آقای مهدی ورزی وجود دارد که توضیحی برایش نیست . ورزی از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۵ به عنوان مدیر تحقیقات انرژی در بانک مادر کلینورت بنسون و از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱، همین مسوولیت را در بانک زیرمجموعه، یعنی درسدنر کلنورت بنسون به عهده داشت. او از ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱، یعنی حتی سه سال بعد از انقلاب، به عنوان دیپلمات در سفارت ایران در آنکارا مشغول به کار بوده.
طبق پروفایل ورزی در وبسایت «Eco Capacity Exchange» مهدی ورزی نقش اساسی در برقراری ارتباط بانک درسدنر کلینورت بنسون با شرکت ملی صنایع پتروشیمی جمهوری اسلامی داشت و توانست در سال ۱۹۹۸(یعنی دو سال بعد از ان کنفرانس) این بانکِ وابسته به شبکه الیگارشی زرسالاران امپریالیسم  را در جایگاه مشاور مالی شرکت ملی نفت ایران تثبیت کند. به نوشته این وبسایت، این اولین بار بعد از انقلاب اسلامی بود که یک بانک خارجی چنین جایگاهی در پیوند با یک نهاد جمهوری اسلامی پیدا می کرد. 
همزمان با این تحرکات، در فضای سیاسی کشور هم تحولاتی در حال رخ دادن بود. حدودا دو ماه قبل از برگزاری این کنفرانس، در ۱۸ اسفند ۷۴، انتخابات دوره پنجم مجلس برگزار شد که مهم‌ترین شاخصه آن، تولد جریانی به نام «کارگزاران سازندگی»، بود که مجموعه‌ای از مدیران کلپتوکرات در قالب  تکنوکرات های  دولت هاشمی رفسنجانی و  در اصل حواریون رییس جمهور وقت بودند. کارگزاران سازندگی، به عنوان کانون «الیگارشی» شکل‌گرفته در ساختار جمهوری اسلامی، قصد داشتند با در اختیار گرفتن بخش قابل‌توجهی از کرسی‌های مجلس، حضور خود را در دوران پساهاشمی تثبیت کنند. این مقطع، یعنی زمستان ۷۴، دوران اوج‌گیری تکاپوهای شبکه زرسالاران جهانی برای ورود دوباره به ایران بعد از وقفه چندین ساله بعد از انقلاب بود.
هوشنگ امیراحمدی
سخنرانی امیراحمدی در دی ماه ۷۴...
اگر چه رسانه ها تلاش میکنند از هوشنگ امیر احمدی یک چهره کم سواد و کمی هم ابله و ساده لوح ارائه دهند ولی در حقیقت او رییس مرکز تحقیقات میز ایران در نیوجرسی امریکا و فردی بسیار باهوش است .
خلاصه حرف امیراحمدی این بود که
( «اسلام سیاسی» در ایران از بین‌بردنی نیست، بلکه باید تلاش کرد تا در آن نفوذ نمود و گرایش‌های انقلابی آن را نرم و تعدیل کرد. او بهترین نحوه مواجهه غرب با جمهوری اسلامی را، تلاش برای قدرت گرفتن جریان طرفدار غرب در داخل ساختار سیاسی جمهوری اسلامی دانست. )امیراحمدی از ۱۹۹۰، تشکیلاتی را به عنوان «شورای ایران-آمریکا»، را در نیوجرسی راه‌اندازی کرد که هدف غایی آن، برقراری دوباره پیوندها میان کمپانی‌های نفتی بزرگ و حوزه نفت و گاز ایران بود. در بین اعضای هیات مدیره این شورا نام کسانی چون بیژن مصور رحمانی و فریدون فشارکی دیده می شد که از همان مقطع، ارتباطات عمیقی با مدیران تکنوکرات دولت هاشمی پیدا کرده بودند
در دی ماه ۷۴، نشریه «پیام امروز»، در گزارشی تفصیلی، درباره موج خاموش و خزنده بازگشت دوباره دولتمردان و چهره‌های اقتصادی وفرهنگی دوران پهلوی به ایران ، انهم  با چراغ سبز دولت هاشمی رفسنجانی خبر داد. به عبارت دیگر، شبکه کارگزاران داخلی شبکه زرسالاران جهان‌وطن در ایران دوباره در حال احیاء بود و حال قصد داشت یک کانال رسمی برای حفاظت از منافع خود در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایجاد کند و انتخابات دوره پنجم مجلس بهترین فرصت بود.
اما کمی بعد معلوم شد که سرنشینان اتوبوس نه جمعی جهانگرد، که هیاتی از تجار و نمایندگان تجاری شرکت‌های آمریکایی بودند. حمله به اتوبوس اصولا با هدف ایجاد جنجال و همچنین ایجاد محکومیت علیه نیروهای حزب‌اللهی توسط عواملی مشکوک صورت گرفت و فرد کلیدی طراح و مجری این حمله، عامل «موساد» بوده است.
هفته‌نامه «عصر ما»، ارگان تئوریک سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، از گروه‌های اصلی جبهه دوم خرداد، و عامل اصلی انفجار نخست وزبری که سبب شهادت شهدا رجایی و باهنر گردید  در شماره ۱۲۳(۱۶ تیر ۷۸)در مقاله‌ای تفصیلی با عنوان «عوامل بحران‌ساز در امنیت کشور کدامند؟»، در اشاره به ماجرای حمله به اتوبوس تجار آمریکایی نوشت:
"‌ در جریان پیگیری قتل‌های زنجیره‌ای مشخص شد علت اصلی حمله به اتوبوس آمریکاییان، برخلاف آن‌چه برخی سعی داشتند القاء کنند، ناشی از جریحه‌دار شدن احساسات جوانان طرفدارا ارزش‌های اسلامی نبوده است. به قرار اطلاع، اولا آژانس توریستی که آمریکایی‌ها را به ایران آورد، با بخشی از یک سازمان اطلاعات داخلی ارتباط داشته است. ماجرا از آن‌جا آغاز می شود که فردی که منبع یکی از قسمـت‌های سازمان اطلاعاتی کشور بوده، گزارش می کند که هیات امریکایی از جاسوس‌های سیا تشکیل شده است. برخی از روزنامه‌ها نیز که در انتشار این نوع اخبار مشکوک، حرفه‌ای شده‌اند، به نحو تحریک‌آمیزی خبر مذکور را منتشر می کنند و سپس اتوبوس حامل آمریکایی ها مورد حمله افراد ناشناس قرار می گیرد. آمریکایی‌ها می روند و بعدا معلوم میشود که فرد گزارش‌دهنده، جاسوس موساد بوده است. "
یکی دو روز بعد از این حمله مشکوک، خبر ربوده شدن سه تبعه ایتالیایی در استان کرمان بحث‌برانگیز شد. همزمان وزیر کشور وقت، موسوی لاری، از وجود اخباری مبنی بر تحرکات ضدامنیتی گروه‌های «خودسر» برای ایجاد آشوب و اغتشاش در کشور در آستانه انتخابات مجلس ششم خبر داد که اعلام چنین خبری آن هم در حالی که هنوز چندین ماه تا برگزاری انتخابات فاصله بود، به شدت مشکوک می نمود و بیشتر به یک «فضاسازی» شبیه بود. این تسلسل بی امان جنجال‌های سیاسی و امنیتی، آن‌چنان افکار عمومی را به خود مشغول کرده بود که فرصت تعقل و تامل جدی در امور را می گرفت و پازل این ماه پرماجرا، کمی بعد با غائله انتشار نامه محرمانه منتسب به سعید امامی درباره اصلاح قانون مطبوعات، ماجرای توقیف روزنامه سلام و بعد غائله کاملا طراحی‌شده و پیچیده کوی دانشگاه در ۱۸ تیر تکمیل شد.
در چنین فضای پرفتنه و غبارآلودی، روز ۵ تیرماه، به عنوان یک خبر فرعی، برخی روزنامه‌ها اعلام کردند که یک هیات بزرگ تجاری به نمایندگی از ۳۰ شرکت «انگلیسی» وارد کشور شده‌اند. در بین اسامی شرکت‌هایی که در این هیات نماینده داشتند نام‌های معروفی چون بانک بارکلی، گروه فضایی و دفاعی انگلیس، شرکت مارکونی، شرکت تیمز واتر، شرکت نفت انگلیس برونئو و شرکت نفتی معروف انگلیسی-هلندی «رویال داچ شل» و یهودی معروف ،سلطان رسانه "مرداک" به چشم می خورد.
نکته اینجا بود که یک اهل فن، در لیست ۳۰ شرکتی که در این هیات نماینده داشتد نام معروف‌ترین شرکت‌های وابسته به الیگارشی زرسالاران یهود را می دید. بر طبق خبر منتشر شده، برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شرکت‌های ظاهرا خصوصی انگلیسی، هیات تجاری به ایران فرستاده بودند و قرار بود این هیات با مسوولان وزارت نفت، سازمان برنامه، اتاق بازرگانی، سازمان مناطق آزاد و برخی نهادهای دیگر جمهوری اسلامی دیدار و مذاکره کند. اما نکته بسیار مهم اینجا بود که سازمان‌دهنده این سفر، یک نام آشنا بود: کلینورت بنسون!
کمی بعد از سفر این هیات، یک رویداد «نمادین» دیگر به وقوع پیوست. بعد از یک وقفه ۲۰ ساله(از پیروزی انقلاب)، نمایندگی بانک انگلیسی «HSBC» در ایران افتتاح شد. این بانک، میراث‌دار و تداوم بانک شاهی بود که در عصر قاجار، در ذهن عمومی ایرانیان نماد سلطه امپراتوری انگلستان بر امورات کشور بود. بانک شاهی، شعبه ایرانی بانک هنگ کنگ بود که در دوران اوج‌گیری فعالیت‌های شبکه زرسالاران یهودی در عرصه تجارت تریاک با شرق دور، توسط خاندان‌های یهودی همچون روچیلد و ساسون راه‌اندازی شد.
مقر مرکزی بانک اچ اس بی سی در لندن.
ماجرا داشت روشن می شد: «انگلیسی‌ها» (یا بهتر است بگوییم نمایندگان شبکه زرسالاران جهانی ) رسما به ایران بازگشته بودند!
نعیم صفایی
 پ ...ن 
بخشی از متن از نشریات همان زمان گرداوری شده ..