پیوندهای اجتماعی

peikekhavarorg

مقالات پیک خاور

دیدگاه
وظیفه نیروهای پیشرو خواهان تحول انقلابی - ساختاری
نوشته دکتر فیروز روشن - آلمان - گوتینگن - 30خرداد 1402
طبیعتا هر گونه تغیییر و تحول مستلزم توضیح چیستی نظام کنونی برخاسته از انقلاب مردم پس از 45 سال است. تنها تحلیل طبقاتی -اجتماعی و فرهنگی علمی و مستند می تواند "طرح صورت مساله " برای هرگونه تغییر ویا اصلاح باشد. با چنین تحلیلی می توانیم از چند و چون دستاورد های دوران پس از انقلاب در زمینه های ذکر شده ارزیابی منطقی و برآیندی فرا منطقه ای داشته باشیم. انقلاب های اجتماعی پس از کسب قدرت سیاسی وارد فرایند تغییر ودگرگونی نهادها میشوند.این دگر گونی بستگی به سازمان دهی تشکل های مردمی و ظرفیت آنها در تغییر توازن قوا به نفع خویش است. تنها وجه مشترک انقلاب ما با انقلاب های ماندگار در تاریخ, تجربه وجود فرایندی نسبتا طولانی برای دستیابی تدریجی به آرمان های انقلابی است. انقلاب اسلامی در ایران ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد وشبیه انقلاب های روسیه , چین, هند , کوبا و.... نیست. هندسه طراحی آن متناسب با تحیل منطقی از شرایط سیاسی و فرهنگی در غرب آ سیا است. ایران و کشور های این منطقه فاقد نظام های اقتصادی - اجتماعی قانونمند طبقاتی بوده و هستند.بنابراین صحبت از گذار از "سرمایه داری به سوسیالیسم"به عنوان هدف بلند مدت ذهنیتی ایده آل و فاقد زمینه میدانی و عینی است. اصولا با توجه به پیشرفت علم و فناوری پیش بینی ایدئولوژیک نظام های حکومتی در سطح و متن مدیریت جهانی شامل اصل عدم قطعیت و غیر قابل پیش بینی است.برآیند چند و چون دستاورد های انقلاب در کشور , منطقه و جهان , تغییر توازن قوا در جهان و آغاز فرایند تغییر و چر خش نظم جهانی است. انقلاب ایران آغازگر این تحول جهانی و رکن اصلی این تغییر در منطقه غرب آسیا بوده این موقعیت ممتاز فرصت های فراوان برای ما ایجاد کرده است.
با توضیحات بالا وظیفه کنونی ما درحال حاضر شناخت و درک از ماهیت انقلاب و نظام برخاسته از آن , بدون اتکا به قالب ها و الگوهای فکری (پارادایم ها) پیشین و لحاظ ایده آلیستی آنها در نقشه راه آینده است. باید از تجربه های تلخ گذشته درس گرفت.نهال انقلاب اکنو تبدیل به درختی تنومند شده است و هر روز بیشتر از گذشته شاهد طعم میوه های شیرین ونا شناخته آن هستیم.
از آنجا که ساختار حکومتی جمهوری اسلامی ایران و پشتوانه آن یعنی قانون اساسی متناسب با شرایط اقتصادی , اجتماعی و فرهنگی و تجربه های تاریخ سیاسی معاصر طراحی شده است , درک و تفهیم ظرفیت های این ساختار حکومتی و قانون اساسی از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
ایران اسلامی در حال حاضراز نظر فرهنگی , هنوز هم در فرایند عبور از سنت به مدرنیته به سر میبرد. باید با صبر و رواداری اهمیت نقش نظام حکومتی کنونی را از نظر فرهنگی بهتر درک کرد. این فرصت بهترین بستر برای عبور طبیعی و متعارف از این مرحله است. دولت رئیسی در آغاز کار, برای تحولی انقلابی و سازنده در فرآیند ساختاراجرایی لازم برای تحقق اهداف وآرمان های مانیفست در قانون اساسی است.
اقشار مرفه خرده بورژوازی ( بینابینی ) با فرهنگ خاص خود همواره شتابان و بدون هر گونه نقش آفرینی در فرایند تولید اقتصاد ملی , با شعار ها و آرمانگرایی ، بدون نظم فکری و فلسفی در صف اول مطالبه گران قرار دارند . "نقد" آنها از شرایط موجود , در عمل کارساز نیست. تنها با مطالبه گری به کمک تفکر نقاد , بسیح توده ای و خوش بینی منطقی وایحاد امید می توان تحول سازنده و مثبت ایجاد کرد.
چنین تحولی تنها با نقشه راه کارشناسان علم اقتصاد و کمک الگو و تجارب مثبت کشور هایی نظیر ژاپن , آلمان چین و... با مدیریت و نظارت نیرو های صالح و انقلابی امکان تحقق دارد. بدون شک سیاه نمایی , بر شمردن وتکرار ضایعات متعارف اقتصادی و اجتماعی گونه های متداول اقتصاد سرمایه داری به تنهایی کارساز نیستند.
هدف اصلی در این مرحله ایجاد نظم طبقاتی و تشکل های روبنایی آن (تحزب واقعی) برای تحقق پروژه دولت رفاه ملی (سرمایه داری" اردو لیبرالیسم" ) باید باشد.
در ایران متاسفانه در کاربرد واژگان توجهی به تعریف دقیق علمی آنها وجود ندارد.نئولیبرالیسم همان( سوسیال مارکت ویرت شافت ) یا (اردو لیبرالیسم ) یا (Social market economy) است. اشتباها مکتب شیکاگو نئو کنسرواتیو یا نئو محافظه کار یا نئوکان) را نئولیبرالیسم می نامند. این مکتب اقتصادی با بار منفی تاریخی و تجربی آن برای اولین بار در شیلی دوران پینوشه تجربه شد و سپس در دهه 80 میلادی در دوران تاچر و ریگان در اروپا و آمریکا صحنه اقتصاد بی بند وبار و آنارشیستی را تسخیر کرد و به تدریج اقتصاد اروپا را هم مسموم کرد. اکنون دنیا شاهد پیامدهای این اقتصاد ورشکسته حتی در کشورهای توسعه یافته است. کاربرد این الگوی اقتصادی توسط دولت های '' اصلاح طلب '' در کشور انقلاب زده و در حال توسعه ایران , با فشارهای خارجی ( جنگ , تحریم و تهدید ) منجر به نابودی ساختار اقتصادی و تشدید شکاف طبقاتی شد. باید امیدوار بود که در دولت آینده تحولی مردمی و عملی در این ساختار امکان پذیر شود. با اینکه حقیر تخصصی در علم اقتصاد ندارم , اما با الگوهای متنوع اقتصاد لیبرالیستی و کاربرد و پیامد های آنها در اروپا آشنایی و تجربه دارم. با توجه به شرایط ویژه ایران, بومی سازی و کاربرد الگوی سوسیال لیبرالیستی ( دولت رفاه ملی ) آلمان پس از جنگ دوران ادنائر و برخی از کشورهای اسکاندیناوی Social market) economy) , تنها آلترناتیو عملی یک ساختار اقتصادی برای ایران خواهد بود.
://en.wikipedia.org/wiki/Ordoliberalismhttps://en.wikipedia.org/wiki/Social_markhttps://www.wipo.uni-freiburg.de/.../folder.../04_12bw.pdfhttps://www.amazon.de/Reichtum.../dp/3593508753/ref=sr_1_1